کد مطلب:102448 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:297

آموزش تاریخ از پایه های اصول اعتقادات











شیوه ی خاص آموزش علوی، به پیروی از كتاب و سنت نبوی، ریشه یابی، جامع نگری و هم پیوند نشان دادن مسائل این جهان است. جهان آفرینش دارای نظامی جامع است، اگر چه انسان خود بخشی از این نظام است، لیكن به تنهایی نیز یك نظام جامع است و مسائل و اموری هم كه دارد باید به صورت نظام دار و جامع مطرح گردد. پیوند دادن بخشهای این نظام به یكدیگر و نشان دادن جامعیت و ریشه های این نظام، كار هر كس نیست، آگاه به جهان و قوانین حاكم بر جهان آفرینش و آموخته ی مكتب وحی می خواهد تا با زبانی گویا و سخنی رسا حقایق و قوانین را به تشنگانش بیاموزد. علی درباره ی تاریخ و آگاه شدن از قوانین آن، در ذیل موضوع ایمان گفتاری جامع دارد كه گزیده ای از آن در نهج البلاغه گردآوری شده است، از جمله پایه های چهارگانه ایمان در بیان امیرالمومنین، یقین است و در تعریف یقین می گوید:

«و الیقین منها علی اربع شعب: علی تبصره الفطنه و تاول الحكمه

[صفحه 264]

و موعظه العبره و سنه الاولین، فمن تبصر فی الفطنه تبینت له الحكمه و من تبینت له الحكمه عرف العبره و من عرف العبره فكانما كان فی الاولین»[1].

(یكی از چهار ستون ایمان یقین است) و از این چهار ستون، یقین نیز بر چهار شاخه قرار دارد: دریافت روشن و سریع حقایق، ریشه یابی و پرده برداری از چهره ی علم عملی، پند گرفتن و آموزش دیدن از پیشامدهای تاریخی و نگرش و بررسی شیوه ی زندگی امتهای پیشین، پس هر كس در هشیاری و دریافت سریع اعمال بینش كند، چهره ی حكمت بی پرده برایش روشن می شود و هر كس كه چهره ی حكمت برایش روشن شد پند و عبرت یا درس آموختن از رخدادهای تاریخی را شناخته است و هر كس كه عبرت را شناخت گویی در میان امتهای نخستین زیسته است.

[صفحه 265]

ابن ابی الحدید پس از نقل این حكمت می گوید: «صوفیان و اهل طریقت و حقیقت بسیاری از فنون خود را در دانشهایشان از این بخش از سخن امیرالمومنین گرفته اند، هر كس در سخن سهل بن عبدالله شوشتری و جنید و سری و دیگران نیك بنگرد، این درواژه ها را در آسمان سخنشان می بیند كه چون ستاره های تابان می درخشند.»[2].

به راستی عرفان حقیقی كه همان شناخت ژرف جان و جهان و جهان آفرین باشد، همین سخن و همین بیان روشن است كه به برخی از نكات آن اشاره می شود:

1- محور سخن امام ایمان است. كاخ ایمان بر چهار ستون نیرومند استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. هر یك از این چهار ستون خود چهار شاخه یا شعبه دارند. همه ی این ستونها با شاخه هایشان به هم پیوند دارند، لیكن در این جا از ستونهای دیگر و شاخه های برومند آنها سخن نمی گوییم و به موضوع اصلی كه یقین و شاخه های آن باشد می پردازیم:

2- تبصره الفطنه، اعمال بینش و ژرفنگری با استفاده از نیروی درك سریع. این نیرو از كجا پدید می آید؟ آیا می توان در رشته ی روانشناسی یا جای دیگری آن را یافت؟ شاید بتوان با اعمال برخی از قوانین روانشناسی و شیوه ی آموزش و پرورش، نیروهای موجود در انسان را شكوفا كرد و یا پرورش داد، اما نظام فكری و سازواره ی عقیدتی هر مكتب، برای این منظور شیوه ای خاص دارد و در مكتب اسلام، این شیوه همان است كه امیرالمومنین، با استفاده از آموزشهای قرآن و سنت، به آموختن ایستاده است:

انسان در برخورد با مسائل و رخدادهای اجتماعی و سیاسی، نیاز به بینشی ژرف و تیز دارد و اگر نتواند به سرعت موضوع را تجزیه و تحلیل كند، نكات ضعف و قوت و محاسن و معایب آنرا دریابد، با مسیر و هدفی كه دارد بسنجد، تعمیم دهد و تجرید كند و در نهایت نتیجه ی لازم را به شایستگی بگیرد، فریب می خورد، دچار

[صفحه 266]

سردرگمی می شود و در نهایت به پرتگاه نابسامانی و بحران اجتماعی فرو می افتد. تبصره الفطنه، یا با هشیاری و سرعت دریافت ژرفنگری آن، از نیازهای ضروری انسان مومن است كه پیامبر فرمود: المومن كیس: شخص با ایمان هشیار و نكته سنج است.

3- تاول الحكمه: ریشه یابی و دیدن چهره ی روشن و بی پرده ی دانش عملی. علم را شناخت حقیقت اشیاء می گویند، اما این حقیقت به تنهایی یك كلی است و در همه جا حاكم است، قرآن قانون كلی را به كتاب تعبیر می كند كه پیامبر یعلمهم الكتاب و الحكمه: كتاب یا قانون كلی و حكمت یا دانش عملی را به مردم امی می آموزد، در پرتو كتاب یا قانون كلی جهان آفرینش می توان مسائل جزیی و موارد عملی را دریافت و چگونه می توان موارد عملی را با ریشه یابی در كتاب یا قانون كلی درك كرد؟ با هشیاری و ژرفنگری سریع. توضیح اینكه شخص باید مجهز به نیروی بینش و دریافت سریع باشد تا بتواند از قوانین عمومی و كلی، موارد خاص و موارد نیاز خود را دریابد و به مرحله ی اجرا گذارد.

4- موعظه العبره: پند گرفتن و آموزش دیدن از پیشامدهای تاریخ نیز چنانكه پیش از این توضیح داده شد، یكی از ستونهای چهارگانه ی یقین یا رسیدن به مرحله ی ثابت و بدون ابهام شناخت است و به دنبال دو مرحله ی قبل یعنی ژرف و سریع و ریشه یابی علوم عملی در قوانین كلی قرار دارد. زیرا اگر انسان مجهز بدان دو نیرو نباشد، هر پیشامدی را یك كل بی ارتباط با مسائل دیگر می داند و بی توجه و نگرش ژرف از كنار رخدادها می گذرد و سخت به پرتگاه شبهه فرومی افتد.

لیكن اگر با بینش ژرف و سریعی پیشامد را بنگریم و با ریشه یابی منظم آن را به پیشینه ها و انگیزه هایش باز گردانیم، از آن درس می آموزیم و پند می گیریم و آن را به صورت یك عبرت درمی آوریم.

5- سنه الاولین یا بررسی شیوه ی زندگی پیشینیان برای شناخت قوانین تاریخ

[صفحه 267]

است، زیرا سنت هم قوانین تغییر ناپذیر الهی است (سنه الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا)[3] هم گفتار و رفتار و تایید پیامبر گرامی است و هم شیوه ی زندگی مردمی با همه ی خوبیها و بدیها، پیشرفتها و عقب ماندگیها و فراز و نشیبهایش می باشد. در این سخن، معنای اول و سوم مورد نظر است. مردمی، در هر زمان و مكان، به شیوه ای زندگی می كنند، راه هدایت و كمال انسانی را در پیش می گیرند، یا پرتگاه سقوط پست ترین درجات حیوانی را. در هر حال با عكس العملی حتمی رو به رو می گردند كه ناشی از اراده و مشیت پروردگار است كه آن را «سنه الله» می گویند. درك این عمل و عكس العمل (عمل افراد و عكس العمل پروردگار) قانونی است كه آموختن و دانستنش بسیار ضروریست. آموختن آن باعث می شود كه شخص به عوامل پیشرفت و اسباب عقب ماندگی، انگیزه های عزت و قدرت و علل ضعف و زبونی و نابودی آنان پی ببرد، پیوسته آن را به عنوان عبرتهایی پند آموز در نظر گیرد، ریشه ی حوادث را بداند و با بینشی ژرف به سرعت حكم كند و نتیجه بگیرد.

قرآن حكیم درباره ی این قانون درسهای آموزنده ای دارد، از جمله درباره ی مشركان و منكران حقیقت و تحقیر كنندگان نبوت می گوید: اینان با تمام توان سوگند یاد می كنند كه اگر هشداردهنده ای برایشان آمد حتما از هر امت دیگری بهتر راه هدایت را در پیش گیرند، اما همینكه پیامبری هشدار دهنده و از سرانجام كفر و شرك ترساننده برایشان آمد، جز رمندگی شدید چیزی پیشه نكنند و این رفتارشان در نتیجه ی استكبار و خود بزرگ بینی در جهان است و به پندار خودشان نقشه و توطئه و نیرنگهای بدی كه در برابر حقیقت طرح می كنند، در حالی كه اگر با قوانین حاكم بر جهان آفرینش آشنایی داشتند و به سرگذشت عبرت آموز امتهای گذشته توجه نشان می دادند، می دانستند كه نیرنگ بد سرانجام و توطئه و دسیسه در برابر حق و حقیقت تنها در بر گیرنده ی نیرنگبازان و توطئه گران و نابود كننده ی خود آنان است، زیرا نمی توانند با آن تدابیر از حركت رو به رشد و قانونمند تاریخ جلوگیری كنند. سپس می فرماید:

[صفحه 268]

«فهل ینظرون الا سنت الاولین؟ فلن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا. اولم یسیروا فی الارض فینظروا كیف كان عاقبه الذین من قبلهم و كانوا اشد منهم قوه؟ و ما كان الله لیعجزه من شی ء فی السماوات و لا فی الارض انه كان علیما قدیرا».[4].

آیا انتظار چیزی جز همان قانون را كه درباره ی پیشینیان به اجرا درآمد دارند ؟ پس بدان كه هرگز تبدیل شدنی برای سنت خدانخواهی یافت و هرگز تحول و تكاملی برای سنت خدا نخواهی دید. آیا اینان در آفاق و سراسر زمین به گردشی عبرت آموز نپرداخته اند كه در نتیجه سرانجام امتهایی را از روی آثار به جای مانده از آنان بنگرند و بدین قانون تغییر ناپذیر الهی پی ببرند؟ همان كسان كه بسی نیرومندتر از آنان بودند؟ و نیز دریابند كه هیچ نیرو و نیرنگ و نقشه و قانونی در آسمانها و زمین نیست كه بتواند خدا را از كاربرد اراده و انجام مشیت و سنتش ناتوان كند، زیرا بیگمان او در ذات خود بسی دانا و بسی توانا است.

بنابراین آموزش قرآنی، سنت الاولین همان شیوه ی حركت پیشینیان از یك سو و قانون تغییر ناپذیر پروردگار درباره ی آنان، از سوی دیگر است و امیرالمومنین همین حقیقت را آموزش می دهد.


صفحه 264، 265، 266، 267، 268.








    1. نهج، از حكمت 31 (بخش سوم).
    2. شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 143.
    3. قرآن: احزاب/ 62.
    4. قرآن: فاطر/ 43 و 44.